سازمان تامیناجتماعی برای تحقق اهداف خطیر خود در برهه حساس کنونی باید اصلاحات بنیادی را در ساختار خود ایجاد کند و همراهی دولت در این زمینه بسیار ضروری است چنانکه بدون همراهی دولت نمیتوان به اصلاحات مورد نیاز امیدوار بود.
هدف از راهاندازی سازمانی مثل سازمان تامیناجتماعی این است که سازمان و تشکیلاتی در کشور داشته باشیم که در مورد رفاه اجتماعی به طور عام جوابگو باشد و در سیاستگذاریهای کلی حوزه رفاه نیز موثر باشد. مجموعه بخشهای شکلدهنده سازمان یعنی هر سه رکن دولت، کارفرمایان و کارگران، وظایفی به عهده دارند. کارفرما و کارگر باید سهم بیمه بپردازد و دولت باید بدون چشمداشت به منابع این دو رکن، بر فرایند جمعآوری و سرمایهگذاری مجدد و پرداخت به ذینفعان نظارت کند. بررسی عملکرد این سه بخش، اما طی این مدت نشان از انحراف از نقشهای واقعی دارد. نه کارفرما توان اقتصادی پرداخت حقبیمه دارد (که این ناتوانی در شرایط سخت اقتصادی فعلی کمتر هم شده است) نه حقبیمه پرداختی کارگران مکفی است و نه دولتهای مختلف خود را از دستدرازی به منابع سازمان دور نگه داشتهاند. به همین دلیل تحقق مطالبات کارگران و بازنشستگان دشوار شده است.
ضمن آنکه پیشبینی از آینده سازمان، بیانگر تقلیل هرچه بیشتر منابع و حتی زنگ خطری به عدم پوشش نیازها از طریق آن است. نوع نگاه دولتها در سالهای گذشته به ذخایر سازمان و سرمایهگذاران، نگاهی خودمحورانه بوده است.
تعداد بازنشستهها در حالی افزایش پیدا میکند که تعداد بیمهشدگان به این اندازه نیست. سازمان تامیناجتماعی در صورتی قادر به حل مشکل است که اول از همه از بار سنگین تصمیمهای نهادهای دیگر رهایی پیدا کرده و سپس به طور جداگانه در خصوص امور خود، تصمیمگیری و اعمال مدیریت کند.
آرمان خالقی قائم مقام دبیرکل خانه صنعت، معدن و تجارت ایران